ღثمره عشقمونღღثمره عشقمونღ، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره
❤کلبــه ے عشقمون❤❤کلبــه ے عشقمون❤، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
ღپیمان عشقمونღღپیمان عشقمونღ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

❤تموم زندگیــه من❤

بهترین من..

سلام به دوستان و عشق پاکمون<3 چند عکس از شاهزاده ام<3: من فدای پاهات نفسم ! قربوووووونه پسر خوشتیپم ...
25 مرداد 1395

شــوکــی که حال هممون رو ویران کرد...

سلام دنیای من.پسر شیرینم،شازده کوچولویی من... کوچولو ک بودم..شوهر عمه مهربونم هر موقع که میدیدمون بهمون یه چیز میداد...از خوردنی گرفته تا پوشیدنی و بازی کردنی...خیلـــی مهربون بـــود... ولی حالا دیگه نیست... پسرکم وقتی وبتو ساختم با خودم عهد کردم که پست اتفاقات بد رو نذارم... ولی این2مین پست اتفاقات ناگواره و انشاالله آخرینش... بله دوستان عمو عباس مهربون آسمونی شد... لطفا یه فاتحه و آیت الکرسی و صلوات مهمونش کنید... مامانم *ماجون مهربونت* آمده بود تهران برای معاینه چشم امروز نوبت داشت تو مطب دکتر نشسته بودیم.منتظر که گوشی اش زنگ خورد بابام *آقا* پشت خط بود.ماجون میگه صداش لرزون بوده هی میپرسیدم چی شده؟تا آخرش گفت که عمو ...
11 مرداد 1395

پسـرکــــ من..

سلام دوستای گلم. مدت طولانی هست آپ نشدم. مشغول بچه داری و غیره بودم. و فهمیدم که وای فای برای پسرکم ضرر داره. به همین دلیل نیومدم! یه سفر چند روزه داشتیم به شهرمون یعنی(دزفول). به هممون خوش گذشت به خصوص تو وروجک مامی همش با خودم فکر میکردم تو یه پرنده کوچولویی که ازتو قفس آپارتمانمون رهاشده بودی آخه خونه دزفوله مامانم اینا حیاط داره و شما کلی کیف کردی. پاتوق چند روزآخرمون شده بود کنار آب. ولی روز آخر چون شما صبحونه نخورده بودی بد اخلاق بودی. به خاطر همین زود برگشتیم خونه! موش موشک مامان که کلیییی بهش خوش گذشت. تو افتخارمـــــ غرورمـــــــ همه چیـــــزم همه کســــــــم ه...
10 مرداد 1395
1